تقریباً 5/97 درصد از افراد حداقل هوش را برای زندگی روزمره و اهدافشان دارند و تنها 5/2 درصد کودکان به دلایل مختلف درگروه ویژه قرار میگیرند و البته آنها نیز اگر در معرض آموزش قرار بگیرند می توانند زندگی خود را اداره کنند …
اولین بار در فرانسه فردی به نام بینه آزمونهای هوش را ساخت و طبق بررسیهای انجام شده توسط وی به این نتیجه رسیدند که ممکن است دو نفر ضریب هوشی یکسان ولی تواناییهای متفاوتی داشته باشند، مثلاً یک نفر توانایی ریاضی خوبی دارد، یک نفر توانایی تصویری و یک نفر توانایی ورزشی قوی دارد؛ اینها را میگویند عاملهای اختصاصی هوش یا استعداد. و بعد از آن عاملهای عمومی و اختصاصی هوش توسعه پیدا کرد و برخی از دانشمندان تا صدوبیست عامل اختصاصی را در هوش شناسایی کردند.
یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که کودکان ما با استعدادهای مختلف وارد مدرسه میشوند ولی مدرسه انتظار دارد ریاضی، فیزیک و … خوب باشد
ما غربالگریهای تخصصی داریم که از یک ماهگی به بعد آغاز میشود و امکان استعدادیابی کودکان را تحت عنوان شاخصهای حسی و حرکتی آنها در قالب استعدادیابی میسنجند که میتواند کمک بزرگی به والدین باشد تا بدانند که روی کدام حوزه باید سرمایه گذاری کنند.
اگر افراد را در یک حوزه، آموزش یکسان بدهیم بازده آنها با هم متفاوت است و دلیلش استعدادهای ویژهای است که در آن حوزه دارند،اما در دوره حساس هر توانمندی را میتوانیم در کودکان ایجاد کنیم.
ممکن است کودکان، هوش و استعداد لازم را داشته باشند ولی توجه، تمرکز و دقت نداشته باشد برای این موارد تکنیکهای اختصاصی وجود دارد.
با توجه به رده سنی کودک برای پرورش هر کدام از حواس تکنیکهای خاصی را داریم اصولاً یک سری از استعدادها زودرس است مثل استعداد حرکتی ورزشی، استعدادهای مکانیکی و … که ممکن است قبل از ۱۰سالگی شناسایی شوند و برخی از استعدادها به سطح هوش ما برمیگردد، مثل ریاضیات و علوم که ممکن است در سن ۱۴ – ۱۵ سالگی یک نمود پیدا کند و کمی با تاخیر رخ دهد.
ما هشیارانه و آگاهانه تصمیم میگیریم که چه استعدادی را درکودکمان افزایش بدهیم.
بنابراین در این دوره تمام آموزشهای ما به شکل غیررسمی و در قالب بازی صورت میگیرد و اسباب بازیهای ما متناسب با رده سنی خاص هرکدامشان کارکردهای خاصی دارند.
ما غیرمستقیم فضایی را ایجاد میکنیم که بعدا در دوره دوم زندگی استعدادها شکوفا میشود.
ما در هر سنی توانایی یادگیری داریم فقط زمانش متفاوت است مثلا اگر فرد بزرگسال اسکیت را در ١٠٠ ساعت یاد بگیرد کودک سه ساله در ۱۰ ساعت یاد میگیرد پس بهتر است هرچیزی در زمان خودش آموزش داده بشود.
اگر در دوره حساس انتقال دهندههای عصبی،که هرکدام مسئولیت تخصصی خاص خود را بر عهده دارند فعال نشوند، بسیاری از آنها تا پایان عمر خاموش میمانند و گاهی ما فقط از ۱۵ درصد ظرفیت خدادادی مغزمان استفاده میکنیم و باعث میشود اگردرحوزههایی استعداد داریم، آن استعداد خاموش بشود…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.